loading...
Green life
پذیرای داستان های شما

سلام دوستان عزیز


این وبلاگ  پذیرای داستان های کوتاه شماست.

شما میتوانید داستان های خود را بانام خودتان در این وبلاگ برای هزاران نفر به نمایش بگذارید.


اگر هر مطلب دیگری را هم مایل بودید برای افراد به نمایش بگذارید این وبلاگ مطالب  شما را پذیرا میباشد.


برای اطلاع بیشتر به این آدرس ایمیل بزنید:

s.y_mehraban@yahoo.com

مدیر وبلاگ بازدید : 219 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

 

دراین قسمت حکمت ها را به ترتیب شماره گذاشته ایم .شما میتوانید حکمتهای نهج البلاغه را در همین وبلاگ در قالب دسته بندی بر اساس موضوع ها (سیاسی ,اخلاقی وغیره)مشاهده کنید.

 

برای دیدن حکمتهای 301 تا360 به ادامه مطلب بروید.

 

مدیر وبلاگ بازدید : 683 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

 

دراین قسمت حکمت ها را به ترتیب شماره گذاشته ایم .شما میتوانید حکمتهای نهج البلاغه را در همین وبلاگ در قالب دسته بندی بر اساس موضوع ها (سیاسی ,اخلاقی وغیره)مشاهده کنید.

 

 

 برای دیدن حکمتهای 241تا300 به ادامه مطلب بروید.

مدیر وبلاگ بازدید : 131 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

در این قسمت حکمت ها را براساس شماره گذاشته ایم  برای دیدن حکمت ها بر اساس تقسیم بندی موضوعی در همین وبلاگ سمت راست قسمت موضوعات را نگاه کنید

 

برای دیدن حکمت های شماره 181 تا 240 به ادامه مطلب بروید.

مدیر وبلاگ بازدید : 279 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

 

حكمت 121

وَ قَالَ [عليه السلام] شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ .

 چقدر فاصلة بين دو عمل دور است : عملى كه لذتش مى رود و كيفر آن مى ماند ، و عملى كه رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است!

حكمت 122

وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا

رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ .

 (در پى جنازه اى مى رفت و شنيد كه مردى مى خندد.)
فرمود : گويى مرگ بر غير ما نوشته شده ، و حق بر غير ما واجب گرديد ، و گويا اين مردگان مسافرانى هستند كه به زودى باز مى گردند ، در حالى كه بدن هايشان را به گورها مى سپاريم ، و ميراثشان را مى خوريم . گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم !!! آيا چنين است ، كه اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى كنيم و در حالى كه نشانة تيرهاى بلا و آفات قرار گرفته ايم ؟

حكمت 123

وَ قَالَ [عليه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِى نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ

عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ .

قال الرضى أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله ص و كذلك الذى قبله .

 خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مى شمارد ، و كسب و كار او پاكيزه است ، و جانش پاك ، و اخلاقش نيكوست ، مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى كند ، و زبان را از زياده گويى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پيامبر (ص) او را كفايت كرده ، بدعتى در دين خدا نمى گذارد .( برخى حكمت 123 و 122 را از پيامبر (ص) نقل كرده اند.)

حكمت 124

وَ قَالَ [عليه السلام] غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ .

 غيرت زن ، كفر آور ، و غيرت مرد نشانة ايمان اوست .

حكمت 125

وَ قَالَ [عليه السلام] لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِى الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ

الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ .

 اسلام را چنان مى شناسانم كه پيش از من كسى آنگونه معرفى نكرده باشد . اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستى ، و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسئوليت ها ، و انجام مسؤوليت ها همان عمل كردن به احكام دين است .

حكمت 126

وَ قَالَ [عليه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِى الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ

حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِى كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ

يَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ .

 در شگفتم از بخيل : به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند ، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود . و در شگفتم از متكبرى كه ديروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است ، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى ، را آباد مى كند اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.

حكمت 127

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِى مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ .

 آن كس كه در عمل كوتاهى كند ، دچار اندوه گردد ، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نياز نيست.

حكمت 128

وَ قَالَ [عليه السلام] تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِى أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِى الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ .

 در آغاز سرما خود را بپوشانيد ، و در پايانش آن را در يابيد ، زيرا با بدن ها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد : آغازش مى سوزاند ، و پايانش مى روياند 

حكمت 129

وَ قَالَ [عليه السلام] عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِى عَيْنِكَ .

 بزرگى پروردگار در جانت ، پديده ها را در چشمت كوچك مى نماياند .

حكمت 130

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ

الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ

مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .

 ( امام [عليه السلام] وقتى از جنگ صفين برگشت و به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد .) فرمود :
اى ساكنان خانه هاى وحشت زا ، و محله هاى خالى و گورهاى تاريك ، اى خفتگان در خاك ، اى غريبان ، اى تنها شدگان ، اى وحشت زدگان ، شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم ، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان ! ديگران در آن سكونت گزيدند ؛ و اما زنانتان ! با ديگران ازدواج كردند؛ و اما اموال شما ! در ميان ديگران تقسيم شد ! اين خبرى است كه ما داريم ، حال شما چه خبر داريد ؟ ( سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود : ) بدانيد كه اگر اجازة سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند كه ، بهتين توشه ، تقوا است.

حكمت 131

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ

عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِى لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ

تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِى عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ

لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ

أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ

نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ

غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .

 (شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند.)
فرمود : 1ـ توبيخ نكوهش كننده دنيا: اى نكوهش كنندة دنيا ، كه به غرور دنيا مغرورى و با باطل هاى ان فريب خوردي! خود فريفته دنيايى و آن را نكوهش

مى كنى ؟ آيا تو در دنيا جرمى مرتكب شده اى ؟ يا دنيا به تو جرم كرده است ؟ كى دنيا تو را سرگردان كرد ؟ و در چه زمانى تو را فريب داد ؟ آيا با گورهاى پدرانت كه پوسيده اند ؟ (تو را فريب داد) يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده اي؟ و آنان را پرستارى كرده در بسترشان خوابانده اى ؟ در خواست شفاى آنان را كدره و از طبيبان داروى آن را ها تقاضا كرده اى ؟ د ران صبحگاهان كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت ، و گريه تو فايده نكرد ، و ترس تو آنان را سودى نرساند ، و آنچه مى خواستى به دست نياوردى ، و با نيروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى . دنيا براى تو حال آنان را مثال زد ، و با گورهايشان ، گور خودت را به رْخ تو كشيد.
2ـ خوبيها و زيبائيهاى دنيا: همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان ، و خانة تندرستى براى دنيا شناسان ، و خانه بى نيازى براى توشه گيران ، و خانه پند ، براى پند آموزان است . دنيا سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگان الهى ، فرودگاه وحى خدا ، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند. و بهشت را سود بردند. چه كسى دنيا را نكوهش مى كند ؟ و حال آن كه دنيا جدا شدنشرا اعلام داشته و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است ؟ با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند . در آغاز شب به سلامت گذشت ، اما در صبحگاهان با مصيبتى جانكاه بازگشت ، تا مشتاق كند ، و تهديد نمايد، و بترساند ، و هشدار دهد . پس مردمى در بامداد با پشيمانى ، دنيا را نكوهش كنند، و مردمى ديگر در روز قيامت آن را مى ستايند ، دنيا حقائق را به يادشان آورد ، يادآور آن شدند ، از رويدادها برايشان حكايت كرد ، او را تصديق كردند و اندرزشان داد ، پند پذيرفتند.

حكمت 132

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِى فِى كُلِّ يَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ .

 خدا را فرشته ايست كه هر روز بانگ مى زند : بزاييد براى مردن ، و فراهم آوريد نابود شدن ، و بسازيد براى ويران گشتن.

حكمت 133

وَ قَالَ [عليه السلام] الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.

 دنيا گذرگاه عبور است ، نه جاى ماندن ؛ و مردم در آن دو دسته اند : يكى آن كه خود را فروخت و به تباهى كشاند ، و ديگرى آن كه خود را خريد و آزاد كرد.

حكمت 134

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِى ثَلَاثٍ فِى نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ .

 دوست ، دوست نيست مگر آن كه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد : در روزگار گرفتارى ، آن هنگام كه حضور ندارد ، و پس از مرگ.

حكمت 135

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أُعْطِيَ أَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ أَرْبَعاً مَنْ أُعْطِيَ الدُّعَاءَ لَمْ يُحْرَمِ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ أُعْطِيَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ

الْمَغْفِرَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزِّيَادَةَ .

قال الرضى و تصديق ذلك كتاب الله قال الله فى الدعاء ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ و قال فى الاستغفار وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ

غَفُوراً رَحِيماً و قال فى الشكر لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ و قال فى التوبة إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ

عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً.

 كسى را كه چهار چيز دادند ، از چهار چيز محروم نباشد : با دعا از اجابت كردن ، با توبه از پذيرفته شدن ، با استغفار از آمرزش گناه ، با شكرگزارى از فزونى نعمت ها .
سيد رضى مى گويد : (و اين حقيقت مورد تصديق كتاب الهى است كه در مورد دعا گفته است :" مرا بخوانيد تا خواسته هاى شما را بپردازم ." (قرآن كريم ، سورة مؤمن ، آية 60) در مورد استغفار گفته است :"هر آن كه به بدى دست يابد يا بر خود ستم روا دارد و آز پس به درگاه خدا استغفار كند ، خداى را آمرزش گر و مهربان يابد". (قرآن كريم سورة نساء ، آيه 110) در مورد سپاس فرموده است :" بى شك اگر سپاس گزاريد ، نعمت مى افزايم ". ( قرآن كريم ، سورة ابراهيم ، آيه 7) و در مورد توبه فرموده است :" تنها توبه را خداوند از كسانى مى پذيرد كه از سر نادانى به كار زشتى دست مى يابند و تا دير نشده است باز مى گردند ، تنها چنين كسانند كه خداوند در موردشان تجديد نظر مى كند ، كه خدا دانا و حكيم است ".(قرآن كريم ،سوره نساء ، آيه 17).

حكمت 136

وَ قَالَ [عليه السلام] الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ .

 نماز موجب نزديكى هر پارسايى به خداست ، و حج جهاد هر ناتوان است . هر چيزى زكاتى دارد ، و زكات تن ، روزه و جهاد زن ، نيكو شوهر دارى است.

حكمت 137

وَ قَالَ [عليه السلام] اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ .

 آن كه پاداش الهى را باور دارد ، در بخشش سخاوتمند است.

حكمت 138

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ .

 آن كه پاداش الهى را باور دارد ، در بخشش سخاوتمند است.

حكمت 139

وَ قَالَ [عليه السلام] تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ .

 كمك الهى به اندازه نياز فرود مى آيد.

حكمت 140

وَ قَالَ [عليه السلام] مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ .

 آن كه ميانه روى كند تهيدست نخواهد شد.

حكمت 141

وَ قَالَ [عليه السلام] قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ .

 اندك بودن تعداد زن و فرزند يكى از دو آسايش است.

حكمت 142

وَ قَالَ [عليه السلام] التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ .

 دوستى كردن نيمى از خردمندى است.

حكمت 143

وَ قَالَ [عليه السلام] الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ .

 اندوه خوردن ، نيمى از پيرى است.

حكمت 144

وَ قَالَ [عليه السلام] يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ وَ مَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ .

 صبر با اندازة مصيبت فرود آيد ، و آن كه در مصيبت بى تاب بر رانش زند ، اجرش نابود مى گردد.

حكمت 145

وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ .

 بسا روزه دارى كه بهره اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه دارى خود ندارد ، و بسا شب زنده دارى كه از شب زنده دارى چيزى جز رنج و بى خوابى به دست نياورد ! خوشا خواب زيركان، و افطارشان!

حكمت 146

وَ قَالَ [عليه السلام] سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ .

 ايمان خود را با صدقه دادن ، و اموالتان را با زكات دادن نگاهداريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.

حكمت 147 

وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ [عليه السلام] لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ [عليه السلام] فَأَخْرَجَنِى إِلَى الْجَبَّانِ

فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ :

يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّى مَا أَقُولُ لَكَ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ

يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ

الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِى حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ

الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِى الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ هَا إِنَّ

هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ

بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِى أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِى قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ

لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِى شَيْ‏ءٍ أَقْرَبُ شَيْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو

الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ

اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِى قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَ

جَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا

مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ .

 (كميل بن زياد مى گويد: امام دست مرا گرفت و به سوى قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پْر دردى كشيد و فرمود )
اى كميل بن زياد ! اين قلب ها بسان ظرفهايى هستند ، كه بهترين آن ها ، فراگيرترين آن هاست، پس آنچه را مى گويم نگاهدار:
1ـ اقسام مردم (مردم شناسى)
مردم سه دسته اند ، دانشمند الهى ، و آموزنده اى بر راه رستگارى ، و پشه هاى دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان ، كه به دنبال هر سر و صدايى مى روند. و با وزش هر بادى حركت مى كنند؛ نه از روشنايى دانش نور گرفتند ، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند .
2ـ ارزش هاى والاى دانش
اى كميل: دانش بهتر از مال است . زيرا علم ، نگهبان تو است ، ولى تو بايد از مال خويش نگهدارى كني؛ مال با بخشيدن كم مى شود اما علم با بخشش فزونى گيرد ؛ و مقام و شخصيتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال ، نابود مى گردد.
اى كميل بن زياد! شناخت علم راستين ( علم الهى آيينى است كه با آن پاداش داده مى شود و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى كند ، و پس از مرگ ، نام نيكو به يادگار گذارد . دانش . فرمانروا؛ و مال، فرمانبر است.
3ـ ارزش دانشمندان
اى كميل!ثروت اندوزانِ بى تقوا، مرده اى به ظاهر زنده اند ، اما دانشمندان تا دنيا بر قرار است زنده اند ، بدن هايشان گرچه در زمين پنهان اما ياد آنان در دل ها هميشه زنده است.
4ـ اقسام دانش پژوهان
بدان كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته اتس، اى كاش كسانى را مى يافتم كه مى توانستند آن را بياموزند ؟ آرى تيزهوشانى مى يابم اما مورد اعتماد نمى باشند . دين را وسيله دنيا قرار داده ، و با نعمت هاى خدا بر بندگان ، و با برهان هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند . يا گروهى كه تسليم حاملان حق مى باشند اما ژرف انيشيِ لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اولين شبهه اى ، شك و ترديد در دلشان ريشه مى زند؛ پس نه آنها ، و نه اينها ، سزاوار آموختن دانش هاى فراوان من نمى باشند. يا فرد ديگرى كه سخت در پى لذت بوده ، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزى حرص مى ورزد ، هيچ كدام از آنان نمى توانند از دين پاسدارى كنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است كه دانش با مرگ دارندگان دانش مى ميرد.
5ـ ويژگى هاى رهبران الهي
آرى ! خداوندا! زمين هيچ گاه از حجت الهى خالى نيست، كه براى خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان ، تا حجت خدا باطل نشود ، و نشانه هايش از ميان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در كجا هستند؟ به خدا سوگند ! كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند ، كه خدا به وسيله آنان حجت ها و نشان هاى خود را نگاه مى دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستند بسپارد ، و در دل هاى آن بكارد، آنان كه دانش ، نور حقيقت بينى را بر قلبشان تابيده ، و روح يقين را در يافته اند ، كه آنچه را خوشگذران ها دشوار مى شمارند ، آسان گرفتند، و آن چه كه ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند . در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم! كميل! هرگاه خواستى بازگرد.

حكمت 148

وَ قَالَ [عليه السلام] الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ .

 انسان زير زبان خود پنهان است

حكمت 149

وَ قَالَ [عليه السلام] هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ .

 نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.

حكمت 150

وَ قَالَ [عليه السلام] لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ يَقُولُ فِى الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ

الرَّاغِبِينَ إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِى الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِى وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِى يُحِبُّ

الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ

لَاهِياً يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ

يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ

شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ

مُقِلٌّ يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ

مِنْ نَفْسِهِ وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ يَحْكُمُ عَلَى

غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِى نَفْسَهُ فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِى وَ يَسْتَوْفِى وَ لَا يُوفِى وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِى غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّه

ُ فِى خَلْقِهِ 

قال الرضى و لو لم يكن فى هذا الكتاب إلا هذا الكلام لكفى به موعظة ناجعة و حكمة بالغة و بصيرة لمبصر و عبرة لناظر مفكر .

 (مردى از امام درخواست اندرز كرد.)
از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است ، اگر (32) نعمت ها به او برسد سير نمى شود ، و در محروميت قناعت ندارد ، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده ، زياده طلب است.
ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد ، به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد ، نيكوكاران را دوست دارد ، اما رفتارشان را ندارد ، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است ، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد ، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود ، و اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند ؛ اگر به گشايش ، دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند ، نفس به نيروى گُمان ناروا بر او چيرگى دارد ، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد.
براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران ، و بيش ار [چه كه عمل كرده اميدوار است . اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود ، و اگر تهى دست گردد ، مأيوس و سْست شود ، چون كار كند در آن كوتاهى ورزد ، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد ، چون در برابر شهوت قرار گيردگناه را برگزيده ، توبه را به تأخير اندازد ، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند ، عبرت آموزى را طرح مى كند اما خود عبرت نمى گيرد ، در پند دادن مبالغه مى كند اما خود پند پذير نمى باشد.
سخن بسيار مى گويد ، اما كردار خوب او اندك است ! براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد؛ سود را زيان و زيان را سود مى پندارد ، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مى دهد ، گناه ديگران را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد، طاعت خود را رياكارانه بر خورد مى كند ، خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد ، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد.

 

 

حكمت 151

وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ .

 هر كس را پايانى است ؛ تلخ يا شيرين.

حكمت 152

وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ .

 آنچه روى مى آورد ، باز مى گردد؛ وچيزى كه بازگردد ، گويى هرگز نبوده است!

حكمت 153

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ .

 انسان شكيبا ، پيروزى را از دست نمى دهد ، هر چند زمان آن طولانى شود .

حكمت 154

وَ قَالَ [عليه السلام] الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ.

 آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد ، چونان كسى است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلى روى آورد ، دو گناه بر عهده او باشد: گناه كردار باطل ، و گناه خشنودى به كار باطل.

حكمت 155

وَ قَالَ [عليه السلام] اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِى أَوْتَادِهَا .

 عهد و پيمان ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران.

حكمت 156

وَ قَالَ [عليه السلام] عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ .

 خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد.

حكمت 157

وَ قَالَ [عليه السلام] قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ .

 اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند ، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كرده اند ، اگر گوش شنوا داريد ، حق را به گوشتان خواندند.

حكمت 158

وَ قَالَ [عليه السلام] عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ .

 برادرت را با احسانى كه در حق او مى كنى سرزنش كن ، و شر او را با بخشش بازگردان.

حكمت 159

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ .

 كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد ، نبايد جز خود را نكوهش كند!.

حكمت 160

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ .

 هر كس قدرت به دست آورد ، زورگويى دارد.

حكمت 161

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِى عُقُولِهَا .

 هر كس خود رأى شد به هلاكت رسيد، و هر كس با ديگران مشورت كرد ، در عقل هاى آنان شريك شد.

حكمت 162

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ .

 آن كس كه راز خود را پنهان دارد ، اختيار آن در دست اوست.

حكمت 163

وَ قَالَ [عليه السلام] الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَرُ .

 فقر مرگ بزرگ است!

حكمت 164

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِى حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ .

 رعايت حق كسى كه او حقش را محترم نمى شمارد نوعى بردگى است.

حكمت 165

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِى مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ .

 هيچ اطاعتى از مخلوق ، در نافرمانى پروردگار نيست!.

حكمت 166

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ .

 مرد را سرزنش نكنند كه چرا حقّش را با تأخير مى گيرد، بلكه سرزنش در آنجاست كه آنچه حقش نيست بگيرد.

حكمت 167

وَ قَالَ [عليه السلام] الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ .

 خود پسندى مانع فزونى است.

حكمت 168

وَ قَالَ [عليه السلام] الْأَمْرُ قَرِيبٌ وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ .

 آخرت نزديك ، و زمانِ ماندن در دنيا اندك است.

حكمت 169

وَ قَالَ [عليه السلام] قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِى عَيْنَيْنِ .

 صبحگاهان براى آن كه دو چشم بينا دارد روشن است.

حكمت 170

وَ قَالَ [عليه السلام] تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ .

 ترك گناه آسان تر از در خواست توبه است.

حكمت 171

وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلَاتٍ .

 بسا لقمه اى گلوگير كه لقمه هاى فراوانى را محروم مى كند.

حكمت 172

وَ قَالَ [عليه السلام] النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا .

 مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى دانند.

حكمت 173

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ .

 آن كس كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب شناسد.

حكمت 174

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ .

آن كس كه دندان خشم را در راه خدا برهم فشارد، بر كشتن باطل گرايان ، توانمند گردد.

حكمت 175

وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ .

 هنگامى كه از چيزى مى ترسى ، خود را در آن بيفكن ، زيرا گاهى ترسيدن از چيزي، از خود آن سخت تر است.

حكمت 176

وَ قَالَ [عليه السلام] آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ .

 بردبارى و تحمل سختى ها ، ابزار رياست است.

حكمت 177

وَ قَالَ [عليه السلام] ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ .

 بدكار را با پاداش دادن به نيكوكر آزار بده!

حكمت 178

وَ قَالَ [عليه السلام] احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ

 بدى را از سينة ديگران ، با كندن آن از سينة خود ، ريشه كن نما!.

حكمت 179

وَ قَالَ [عليه السلام] اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ .

 لجاجت تدبير را سْست مى كند.

حكمت 180

وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ .

طمع ورزی,بردگی همیشگی است.
مدیر وبلاگ بازدید : 208 یکشنبه 30 تیر 1392 نظرات (0)

دراین قسمت حکمت ها را به ترتیب شماره گذاشته ایم .شما میتوانید حکمتهای نهج البلاغه را در همین وبلاگ در قالب دسته بندی بر اساس موضوع ها (سیاسی ]اخلاقی وغیره)مشاهده کنید.

 

برای دیدن حکمت های شماره 61تا120به ادامه مطلب بروید.

 

 

مدیر وبلاگ بازدید : 953 یکشنبه 30 تیر 1392 نظرات (0)

دراین قسمت حکمت ها را به ترتیب شماره گذاشته ایم .شما میتوانید حکمتهای نهج البلاغه را در همین وبلاگ در قالب دسته بندی بر اساس موضوع ها (سیاسی ]اخلاقی وغیره)مشاهده کنید.

 

برای دیدن حکمت های شماره 31تا60به ادامه مطلب بروید.

مدیر وبلاگ بازدید : 374 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

دراین قسمت حکمت ها را به ترتیب شماره گذاشته ایم .شما میتوانید حکمتهای نهج البلاغه را در همین وبلاگ در قالب دسته بندی بر اساس موضوع ها (سیاسی ]اخلاقی وغیره)مشاهده کنید.

 

برای دیدن حکمت ها از شماره 1 تا 30 به ادامه مطلب بروید.

مدیر وبلاگ بازدید : 570 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

حکمتهای نهج البلاغه از امیر مومنان علی (ع)

موضوع اخلاقی

حکمت 1(اخلاقی)=روش برخورد با فتنه ها

قَال َ[عليه السلام] كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ.

درود خدا براو فرمود:در فتنه ها چونان شتر دوساله باش نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.

 

برای دیدن مابقی حکمت ها به ادامه مطلب بروید.

 

مدیر وبلاگ بازدید : 208 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام دوستان عزیز.در این قسمت میخواهم دسته بندی حکمت های نهج البلاغه روبراتون بنویسم.

امیدوارم مورد استفادتون قرار بگیره.

 

مدیر وبلاگ بازدید : 233 شنبه 22 تیر 1392 نظرات (0)

 

دعاى روز اوّل:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّآئِمینَ، وَقِیامى فیهِ قیامَ

خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را نیز همانند

 

الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلـهَ

شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش اى معبود

 

الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ

جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران

 

برای دیدن ادامه دعاها به ادامه مطلب بروید

مدیر وبلاگ بازدید : 134 شنبه 22 تیر 1392 نظرات (0)

ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش

 

خورشید بر سنگریزه است.
 

 

می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد،

 

ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های قدر در آن قرار دارد.

 

فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌های سال است. در

 

این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می‌شود، و عبادت در یکی از شب‌های آن ( شب قدر ) بهتر از

 

عبادت هزار ماه است.
 

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان

 

خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش

 

بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است.
 

 

بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما

 

عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
 

 

پس با نیت‌ای درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی

 

است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت

 

باشید.»آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله

 

ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت

 

قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفتند.

 

رمضان بر شما مبارکwink.امیدوارم ماه خوبی رو پشت سر بذارید. التماس دعا

meraban بازدید : 136 دوشنبه 10 تیر 1392 نظرات (0)

هرکس به خداوند اعتماد کند خداوند عزوجل نیز تمام مشکلات دنیوی و اخروی او را به عهده می گیرد.

امام صادق (ع)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما کدام یک از حوزه های زیر را بیشتر میپسندید؟؟
    پذیرای داستان های شما

    سلام دوستان عزیز


    این وبلاگ  پذیرای داستان های کوتاه شماست.

    شما میتوانید داستان های خود را بانام خودتان در این وبلاگ برای هزاران نفر به نمایش بگذارید.


    اگر هر مطلب دیگری را هم مایل بودید برای افراد به نمایش بگذارید این وبلاگ مطالب  شما را پذیرا میباشد.


    برای اطلاع بیشتر به این آدرس ایمیل بزنید:

    s.y_mehraban@yahoo.com

    آمار سایت
  • کل مطالب : 67
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 179
  • بازدید سال : 10,867
  • بازدید کلی : 81,466